بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟ گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟ تو که ویرانه کننده است غمت می دانم خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟ آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد شمع گریان شده، پروانه شدن را بلدی؟ مرغ عشقی شده دل میل پریدن دارد بال و پر در قدمت لانه شدن را بلدی؟ می نویسم من عاشق فقط از قصّه ی تو در غزل های من افسانه شدن را بلدی؟ اشک شب های سحر سوخته ام پیش کشت تلخی گریه ی مردانه شدن را بلدی؟ هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده تو بگو "لیلی" "دیوانه" بلدی؟ منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود مقاله فارسی - مقاله رایگان Information Age خانه هوشمند شرکت حسابان نماینده آموزش سپیدار در ورامین برنامه ریزی تلفنی کنکور۱۴۰۰ .مشاوره تلفنی کنکور علیرضا افشار ـ مشاور تحصیلی استاد افشار.مشاور کنکور ۱۴۰۰ دانلود رایگان نرم افزار با لینک مستقیم روی خط تاریخ قدرت بازاریابی